آبا

به نظر مرتون نه تنها نظریه اینشتین نتوانست بدون میراث نظری و انباشت بلندمدت تحقيقات ظهور یابد؛ بلکه همچنین نظریه های جامعه شناختی باید منتظر اینشتین شان باشند، بیشتر به خاطر اینکه هنوز کپلری پیدا نشده که چیزی اتر نیوتن، ماکسول پا پلانک نگوید در عین حال اینکه مثلا تحلیل کارکردی در جامعه شناسی محافظه کارانه یا رادیکال به کار آمده یا نقاط عزيمت ساختی کارگزارانه را می توان متوجه تأویل مضاعف تضادهای اجتماعی در ورای تبیین و تفهم تعادل و وفاق سیستمی کرد، نشانگر این واقعیت است که تحلیل کار کردی و ستیزه گرا قابل تلفیق در فراسوی تعهدات ضمنی ایدئولوژیک بوده و تحلیل جامعه شناختی محکوم به حصر در طیف خاصی از انگارش های مبتنی بر ارزش هایی مکتبی نیست. چنین است که از منظر دیالکتیکی به کار کردهای ساختی مثلا اعتقد به ورشکستگی بانک موجب می شود مشتریان حساب های خود را خالی کنند و این خود به ورشکستگی هراسناک بانک می کشد یا حسب اخلاق پروتستان تجلی اعتقاد به کار و تلاش اقتصادی در قناعت و سرمایه گذاری مجدد سودهای قبلی به عنوان نجات و رستگاری در دنیا و آخرت باعث گسترش سرمایه داری شده است. لذا کتاب حاضر می کوشد میل ترکیبی نظریه های جامعه شناختی را بر این پایه تشریح نماید و زمینه ساز عبور از مرزهای مکتبی این عرصه در نگاهی متانتوریک باشد. آبا...

مهندسی اجتماعی یکی از رشته های علوم اجتماعی است که در پی تأثیرگذاری عمده بر گرایش ها و رفتارهای اجتماعی خاص بوده و لذا از سوی حکومتهاء رسانه ها با گروه ها به منظور ایجاد ویژگی های مطلوب به کار گرفته می شود استفاده از روش علمی برای تحلیل و درک نظامهای اجتماعی و دستیابی به نتایج مطلوب در اینجا اصل است و فرض می شود انسان بیولوژیک اما ضمنا تحت تأثیر جامعه به شخص مبدل شده و لذا دستاورد ساخت اجتماعی می نماید که متقابلا در شرایطی خاص می تواند بر آن مؤثر نیز افتد. اگر تصمیم گیری فردی فقط به خود شخص مربوط شود؛ اما تصمیم گیری های مدیریتی می تواند بر زندگی و ایمنی و بقای میلیاردها انسان تأثیر نهد و لذا مدیریت اجتماعی به پیشرفته ترین تکنیکها در تحلیل دادههای آماری معتبر اتکا می جوید تا مقابله با چالش های مواد، ماشین آلات، فرایندها و انسانها و روابطشان با یکدیگر بالاترین سطح آزادی، رفاه و خوشبختی را ارمغان آورد. مهندسی اجتماعی به انگای زمینه سازی رشد آگاهی ها حتی به مدد مشوق ها و حمایت های انگیزشی دول به تغییرات تدریجی و گسترده و پایدارتری به کارگزاری آنان حکم می دهد و برای تغییر بنیادی رفتارها و آرمان های شهروندان، جایگزینی چارچوب های اجتماعی قدیمی با فرهنگ جدید و ایجاد انسان نوین، استفاده سوگیرانه از فرهنگ یا جابجایی های گسترده و حتی تغییر تاکتیک های طراحی معماری به منظور تغییر ارزش های شخصی و روابط خصوصی تا حد استفاده از اعدام های سیاسی و تروریسم و قتل عام های وسیع در صدد جهش های بزرگ رو به جلو با انقلاب فرهنگی و ادغام قومی برای به اصطلاح تحکیم انسجام اجتماعی برنمی آید؛ بلکه بیشتر به کار جنگ با مواد مخدر، تعمیم حقوق مالکیت معنوی و کپی رایت و ترویج انتخابات و مبارزات تبلیغاتی به عنوان ا آبا...

معضلات فلسفی عمدتا نتیجه کیفیات زبانی و برخاسته از گرفتاری فیلسوفان در افسون زبان و آشفتگیها و سردرگمی های ناشی از کاربرد نادرست زبان و نه پیچیدگی اسرار بنیادی هستی و دشواری ذاتی فلسفه است. لذا وظیفه فيلسوف در فهم جهان از طریق استعمال صحیح و سنجیده کلمات است و فیلسوف تحلیلی با تکوین نوعی زبان منطقی آرمانی میتواند واقعیت جهان را منعکس سازد؛ زیرا بین تصورات ذهنی انسان و زبان تناظری مستقیم وجود دارد و زبان و اندیشه انسان در رابطه منطقی با واقعیات جهان هستی معنا و حقیقت مییابد صورت کلام عین صورت واقعیت است و ادای جملات با معنی واقعی تنها وقتی ممکن است که صورت کلام مطابق با ترکیب واقعیت باشد. به علاوه زبان به عنوان پدیده طبیعی انسانی همواره در اطراف ما جریان داشته و رابطه زبان شناختی فقط در قراردادی نهفته که با مسائل غیر زبان شناختی دارد. ملتقای واقعی مسائل زبان شناختی و غیر زبان شناختی نشان میدهد این دو عنصر به ظاهر نامربوط در حقیقت متناسب هستند چنین تناسبی در شباهت ساخت این دو عنصر نهفته است. هدف اصلی زبان بیان واقعیت و توصیف جهان برای ما است در جمله ای راجع به جهان وضعیتی احتمالی از امور موجود در ر آن بیان میگردد.اگر این وضعیت حقیقتا در جهان وجود داشته باشد، جمله صحیح و گرته خطاست. اگر اما جمله ترکیبی عبارات ،زیباشناسی، اخلاقی و دینی باشد که اصلا امکان ظهورش در جهان وجود نداشته باشد، بی معنی است لذا موجودیتهای متافیزیکی و اخلاقی از آنجا که وجود خارجی و عینی ندارند تحت پوشش پژوهشهای فلسفی قرار نمی.گیرند. مثلا از آنجا که عدالت و اخلاق وجود داشته ولی کشف ماهیت واقعی آنها ناممکن است نمیتوان در فلسفه جایشان داد کلمات در کاربرد روزمره خود گاه تنها به هم شباهت دارند و معانی کلمات به م آبا...